کد مطلب:25305
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
سرگذشت معتزله در عصر معتصم چگونه بود؟
مأمون در تاريخ 218 در گذشت. برادر او معتصم، زمام خلافت را به دست گرفت و تا سال 227، بر پهنة اسلاميحكم راند. او نيز پيرو راه مأمون بود، بر قائلان به عدم خلق قرآن سخت گرفت. احمد حنبل را كه سمبل اين گروه بود، دستگير كرد وشخصاً با او سخن گفت. احمد در پاسخ پرسش خليفه گفت: من دربارة خلق قرآن چيزي نميدانم. معتصم بازجويي مجدد را از احمد بن حنبل بر عهدة عبد الرحمان بن اسحاق نهاد. او در محضر گروهي از فقها با احمد سخن گفت، سر انجام نتوانست از او اقرار بگيرد. از اين جهت به چند ضربة شلاق محكوم گرديد. اسحاق بن ابراهيم (رئيس شرطة دوران مأمون) به معتصم گفت: بازجويي او را بر عهدة من بگذار. خليفه با درخواست او موافقت كرد. اينك سخناني كه ميان اين دو رد و بدل شده است و ميتواند بيانگر قدرت فكري اسحاق و جمود طرف مقابل باشد.
اسحاق بن ابراهيم : دانشي كه داريد آيا از فرشتهاي آموختهاي يا از رجال زمان خويش؟
احمد: از رجال زمان خود آموخته ام.
اسحاق: يكجا آموختهاي يا به تدريج؟
احمد: به تدريج آموخته ام
اسحاق: چيزي مانده كه نياموخته باشي؟
احمد: بلي.
اسحاق: اين همان چيزي است كه تو نميداني، ولي امير مؤمنان آن را ميداند.
احمد: من همان را ميگويم كه امير مؤمنان ميگويد.
اسحاق: در خلق قرآن؟
احمد: بلي، در خلق قرآن
در اين موقع، شهود بر اقرار او گواهي دادند و تبرئه گرديد و به او خلعت بخشيدند و روانة منزلش شد. (يعقوبي التاريخ 2 /472)
آيا مناظرة عبدالرحمان و اسحاق با احمد در يك مجلس بوده، يا در دو مجلس؟ بنابر فرض دوم، مجلس دوم به فاصلة چند روز برگزار شده، چندان روشن نيست.
مسعودي فقط بخش اول گفتار يعقوبي را آورده، ميگويد: در سال 219، معتصم بر احمد 38 شلاق زد تا به خلق قرآن اعتراف كند. (مروج الذهب 4/349 /ط بيروت)
جزري در تاريخ خود يادآور ميشود، معتصم احمد را احضار كرد و از او در خواست كرد بر خلق قرآن اعتراف كند. او ابا ورزيد. دستور داد كه او را تازيانه بزنند، تا آنجا كه از هوش رفت و پوست او زخم برداشت و دست بسته روانة زندان گرديد. (جزري 5 /233)
مسألة محنت احمد در عصر معتصم، بعدها رنگ سياسي به خود گرفت. اهل حديث و حنابله كوشش ميكنند كه از احمد قهرماني بسازند كه در راه عقيدة خود استقامت ورزيد و راه «بغداد» و «رقه» را در حالي كه به زنجير كشيده شده بود پيمود و در محضر معتصم بهاندازهاي تازيانه خورد كه از حال رفت و از عقيدة خود باز نگشت. در حالي كه ديگران از اين شدت عمل چيزي گزارش نميكنند. حداكثر مينويسند كه معتصم او را 38 ضربه تازيانه زد و بنا به نگارش يعقوبي، او به خلق قرآن اعتراف كرد.
ابن جوزي در كتاب مناقب الإمام أحمد، ابن كثير در كتاب البداية و النهاية و نويسندة معاصر ابوزهره در كتاب ابن حنبل، بيشترين مبالغه را در حق او دارند، در حالي كه در كتاب يعقوبي (ت 290)و تاريخ طبري (ت 310) و مروج الذهب (ت 345) از اين مبالغه خبري نيست. (البداية والنهاية، 10/320 ـ 343)
جاحظ كه از سران معتزله است و عصر معتصم و واثق را به خوبي درك كرده، ياد آور ميشود از سخت گيريهايي كه گفته ميشود خبري نبود. در مجلس امتحان بد رفتاري نبود. نه وضع مأيوس كننده و نه به زنجير كشيده شده بود ونه قلب او بر اثر تهديد، از جاي كنده ميشد…. (جاحظ: الفصول المختارة)
: استاد محقق جعفر سبحاني
فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامي ج 4
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.